نام تجاری یا برندینگ چیست؟ مقاله کامل

نام تجاری یا برندینگ چیست ؟

نام تجاری یا برندینگ چیست ؟

نام تجاری یا برندینگ چیست؟

نام تجاری فعالیتیست منفعلانه که به منظور نام گذاری محصولات طراحی شده و یا ساخته شده به خواست شرکت ها انجام میگیرد اما ، در دو دهه گذشته برندینگ در  راس فرآیند بازاریابی بوده است.

انجمن بازاریابی آمریکا (AMA) یک مارک تجاری را به این صورت تعریف می کند: “یک نام ، اصطلاح ، علامت ، نماد یا طرح یا ترکیبی از آنها برای شناسایی کالاها و خدمات یک فروشنده یا گروهی از فروشندگان و متمایز ساختن آنها با سایر محصولات است ».

آنها به طور مداوم در استراتژی مالی و ارزیابی شرکت ظاهر می شوند.  وقتی مارک ها بسیار مهم باشند ، اهمیت برند نیز بیشتر می شود.

ادامه مطلب را در بلاگ سایت ساز و فروشگاه ساز پوپش بخوانید:

نام تجاری چیست – مبدأ عمل برند سازی

از زمان شروع تجارت ، برندها سالهاست که وجود دارند.  مدیران پس از تولید ، قیمت گذاری و بسته بندی محصول به فکر مارک تجاری بودند.  علامت گذاری محصول در واقع یک تصمیم بود و هرگز اهمیتی به آنها داده نشد زیرا آنها احساس کردند محصول خوب به تنهایی فروش خودکار را ایجاد می کند.

کلمه “برند” از کلمه “brande” گرفته شده است که به معنی “سوختنto burn” است.در قرن شانزدهم تا هجدهم ، مارک تجاری صرفاً یک ایجاد هویت بود و توسط یونانی ها و رومی ها برای شناسایی پیشنهادات خود به خدایان مقدسشان مورد استفاده قرار می گرفت.  کشاورزان از آن برای شناسایی دام های خود استفاده می کردند و برای برجسته سازی دستگاه های تقطیر ، روی چوب مارک های جعلی را حکاکی می کردند.  در انگلستان نمادهای برجسته داغ را روی گونه های برده ها می گذاشتند تا آنها را برای مالک خاصی “مارک” کنند.

مارک ها از هویت تا ارتباط ،در اوایل قرن نوزدهم مسیری طولانی را طی کرده اند.  مارک ها برای جلوگیری از شلوغی رقابت در اوایل قرن ۲۰ باید تمایز و موقعیت خود را ایجاد کنند.  برند ها شروع به  مکالمه با مشتریان کردند تا با آنها ارتباط دائمی برقرار کنند.  امروزه از  مارک ها به منظور ایجاد مشترکان ، جلب مشتری و برنامه های وفاداری و پاداش برای ایجاد ارتباط با مشتریان استفاده میکنند.

شناسایی مصرف کننده با محصول و حمایت از آن حتی امروزه نیز یکی از روشهای تجاری است.  مفهوم نام تجاری در قرن هجدهم بیشتر تکامل یافت.  پیش از این نام تولیدکنندگان محصولات نام برند را مشخص می کردند ، یعنی هویت تولید کننده قبلاً نام تجاری بود.

به عنوان مثال ، Smirnoff Vodka نام خود را از خانواده Smirnoff گرفته است که در سال ۱۸۱۸ وارد تجارت ودکا شد. اتومبیل های Ford نام آن را از خانواده Ford گرفتند.  نام تولیدکنندگان با نام مکانها ، افراد مشهور و حتی حیوانات جایگزین شد.  این کار برای تقویت ارتباط بین محصول و نام تجاری انجام شد تا یادآوری مارک ها آسان باشد و همچنین محصول را در کلاس متمایز کند.

نام تجاری چیست ؟

مارک ها در اطراف ما هستند.  ما در دنیایی از محصولات و خدمات مارک دار زندگی می کنیم.  ما هر روز از طلوع تا غروب در معرض انبوهی از مارک ها هستیم.  این مسخره است که ما در یک روز بیشتر از انسان با مارک های تجاری ارتباط برقرار می کنیم.  از طلوع تاریخ بشر ، میل به ایجاد هویت جدا از هویت هم نوعان وجود داشته است.

مطلب مرتبط : برند سازی و انتخاب نام

از «جستجوی آن» تا «Google it» ؛  از یک «قطعه زمان» تا «امگا» ؛  از یک مسابقات “کریکت” گرفته تا “IPL”.  ما دیگر اتومبیل رانندگی نمی کنیم ، بلکه رانندگی می کنیم – رولز رویس ، پورشه ، هوندا ، فولکس واگن و غیره  .

ما دیگر کفش ورزشی نمی پوشیم اما در عوض Reebok ، Adidas یا Nike می پوشیم.  مارک ها نحوه خرید ما را تغییر داده و همچنین بر شیوه زندگی ما تأثیر می گذارند.  دنیای مدرن یک زمین بازی جذاب و پر زرق و برق برای مارک ها است.  از مردم گرفته تا ملت ها همه آرزو دارند که یک برند باشند.  مارک های تجاری مورد رضایت و ارتباط با مصرف کنندگان هستند.

اکنون آنها در ایجاد و برآوردن انتظارات تسلط دارند و هر بار آن را به سطح بالاتری می رسانند.  اپل به عنوان یک برند با هر بار راه اندازی جدید در هنر ،تسلطی فراتر از انتظارات مشتریان  دارد.  مارک های تحسین شده جهانی مانند GE ، تویوتا ، مک دونالد و مرسدس بنز گواهی بر این واقعیت هستند.

مصرف کنندگان نه تنها در مترو بلکه در شهرهای ردیف ۲ و ردیف ۳ و به طور قابل توجهی در بازارهای روستایی هوشیاری خود را نشان می دهند.  اگرچه مصرف کنندگان روستایی از نام تجاری آگاهی ندارند ، اما با دیدن ارتباط تصویری ، یک مارک تجاری را شناسایی می کنند ، به عنوان مثال ، در روستاهای هندی مردم نمی توانند Smirnoff Vodka را تلفظ کنند ، بنابراین آنها سیمران Kaur را می خواهند یا Lal Sabun را برای نجات درخواست می کنند  .

دقیقاً مارک چیست؟  آیا آنها در مورد هویت هستند ، یا تصورات صرف ، یا مارک های مربوط به تصویر یا کیفیت ، یا اعتماد هستند؟  گروههای برند ، مدیران و دانشگاهیان برند ، مشاوران برند نسخه خاص خود را در تعریف یک مارک دارند.  مارک ها بیشتر در مورد ایجاد روابط هستند.  این یک رابطه متقابل است که به طور مداوم به شکل بازخورد ارائه می شود و موجب تغییرات در محصولات می شود.

یک مارک، یک منبع با ارزش برای شرکت ها در میدان رقابت می باشد.  به عنوان مثال ، فلسفه Google بسیار متفاوت از فلسفه Microsoft است.  در مقایسه با مایکروسافت ، Google با ارائه اطلاعات فراوان در اینترنت ، فلسفه ی درهای باز را تبلیغ می کند.

یک برند برای ایجاد “تمایز” از دیدگاه شرکت و از جنبه مصرف کننده تلاش می کند.  برند برای ایجاد “ارزش” تلاش می کند.  به زبان ساده  مارک، کالا یا خدماتی است که با موقعیت یابی نسبت به رقابت و شخصیت در متن بازار هدف ،متمایز می شود.  برای ماندگاری نام تجاری در ذهن مصرف کننده ، نام تجاری باید از طریق روشهایی که می تواند مشتریان خود را جذب و حفظ کند و با کاربر نهایی ارتباط برقرار کند.

از زمان تأسیس ، مدیریت نام تجاری محدود به مدیریت نمونه کارها و میزان ارزش برند بود.  ظهور مدیریت برند تنها زمانی اتفاق افتاد که شروع به صحبت با مردم کرد.  پایان استبداد آغاز دموکراسی تجاری است.  هنری فورد “مدل T” یک مارک تجاری نبود ، اما بیانگر برتری مهندسی بود.

دموکراتیک سازی مدیریت نام تجاری در سال ۱۹۸۵ اتفاق افتاد ، زمانی که کک مجبور شد کک قدیمی را با نام کک کلاسیک راه اندازی کند.  این حرکتی داوطلبانه توسط مصرف کنندگان بود تا تاریخ را نجات دهد.  کک به سادگی آب قند گازدار سیاه نیست.  این به نوعی احساسات ایالات متحده آمریکا است.

بنابراین پیش فرض اساسی برای یک نام تجاری، ارائه  محصول است و نباید اصول آن را نقض کرد.  در سطح ابتدایی ، گوگل یک موتور جستجو است اما هسته و روح این برند دموکراسی است.

تعاریف مارک

در زمینه مدیریت ، مارک تجاری نمادی از اطلاعات مرتبط با یک محصول یا خدمات است.  یک مارک تجاری ویژه جدای از یک نام ، آرم ، شامل سایر ویژگی های قابل مشاهده مانند ترکیب رنگ ، قلم ، تصویر ، نماد و …  است. یک مارک تجاری انتظارات زیادی را در ذهن افراد در رابطه با کالاها یا خدمات خاص افزایش می دهد.

این افراد ممکن است کارکنانی باشند که با نام تجاری ، تأمین کنندگان ، فروشندگان و همکارانشان ، توزیع کنندگان و آخرین مصرف کنندگان کار می کنند.  ایجاد نام تجاری چیزی فراتر از نام بردن از یک محصول است.  یک مارک تجاری در واقع نوید وعده ای است که شرکت به مشتریان می دهد.  این نوید رضایت بخشیدن به نیازهای آنها و اطمینان از کیفیت و کیفیت محصول و خدمات در سطح جهانی است.  طرح سه سوال “چه کسی” ، “چه” و “چرا” ، برای موفقیت در مارک تجاری هر محصول بسیار مهم است.  بازاریاب ها باید معرفی کنند که این محصول چه کسی است ، چه کاری انجام می دهد و چرا مصرف کنندگان باید در مورد آن بدانند.

طبق بررسی های انجمن بازاریابی آمریکا ، “مارک تجاری یک اصطلاح ، نشانه ، نماد یا طرح یا ترکیبی از آنها است که هدف آن شناسایی کالاها یا خدمات یک فروشنده یا گروهی از فروشندگان و تمایز آنها از کالاهای رقبا است.  ”

طبق گفته ملروویچ ، “مارک یک کالای مارک دار به عنوان یک محصول تمام عیار موجود در بازار با کیفیت ثابت یا رو به افزایش برای مصرف خصوصی با یک علامت شناسایی ، مقدار استاندارد و ظاهر ، پذیرش در بازار و تبلیغات مصرف کننده موجود تعریف می شود.”

مصرف کنندگان نه تنها براساس ویژگی ها و مزایای محصول بلکه بر اساس نام برند نیز کالاهای مورد نظر خود را انتخاب می کنند.  یک نام تجاری به آنها کمک می کند تا محصولی را از سایر محصولات مشابه موجود در بازار متمایز کنند.

انجمن بازاریابی آمریکا (AMA) یک مارک تجاری را به این صورت تعریف می کند: “یک نام ، اصطلاح ، علامت ، نماد یا طرح یا ترکیبی از آنها برای شناسایی کالاها و خدمات یک فروشنده یا گروهی از فروشندگان و تمایز آنها با سایر محصولات است ».

در واقع یک نام تجاری در قلب مشتریان قرار دارد و مجموع کل تجربیات و ادراکات آنها درباره یک محصول است.  از مارک تجاری به عنوان فرایند ایجاد نام و تصویر منحصر به فرد برای یک کالا در ذهن مصرف کنندگان از طریق تبلیغات و سایر اقدامات تبلیغ محصول یاد می شود.  هدف آن ایجاد موقعیت قابل توجه و متمایز برای محصول در بازار هدف است تا بتواند مشتریان را جذب و حفظ کند.

برندینگ فرآیند ایجاد تصورات متمایز و طولانی مدت در ذهن مصرف کنندگان است.  نام تجاری یک هویت تجاری مداوم و منحصر به فرد است که با شخصیت مصرف کنندگان ، علاقه ، کیفیت محصول و منشأ آن آمیخته شده است و تلاش می کند مردم را به محصول شرکت وفادار سازد.

این موضوع در جذب و حفظ مشتریان وفادار کمک می کند.  عمل نامگذاری اعضای خانواده کاملاً شبیه به مارک تجاری است.  در اینجا  محصولات برای تولیدکنندگان مانند والدین دارای دارای فرزند هستند.  از آنجا که والدین بیولوژیکی مشتاق درک ویژگی های شخصیتی فرزندان خود هستند ، به همین ترتیب ، تولیدکنندگان مشتاق هستند که ماهیت و دامنه محصولات خود را نه بر اساس نام بلکه براساس راه اندازی محصول دریابند.  بنابراین ، یک فرایند مدیریتی برای تصمیم گیری در مورد یک نام خاص برای یک محصول خاص ، “مارک تجاری” نامیده می شود.

مارک تجاری به چندین روش از جمله انتخاب مفیدترین محصولات و تضمین کیفیت مرتبط با محصول و غیره ، مشتریان را راهنمایی می کند. خریدار وفادار در هر تجربه خرید از همان صفات ، کیفیت و رضایت یک مارک اطمینان دارد. همچنین فروشنده  مزایای زیادی در ارتباط با یک برند دارد.

کیفیت استثنایی یک محصولدر مورد همه چیز راجع به نام تجاری صحبت می کند.  ویژگی های انحصاری یک محصول به دلیل نام تجاری و مارک تجاری منحصر به فرد آن ، در برابر نسخه برداری توسط رقبا محافظت می شود.  تقسیم بازار نیز به دلیل مارک تجاری امکان پذیر است.

 

مفاهیم اصلی نام تجاری چیست ؟

مفاهیم اصلی مارک تجاری به شرح زیر است:

۱-نام تجاری – نام تجاری اغلب به جای “brand” استفاده می شود ، اگرچه به طور صحیح تری برای نشان دادن عناصر زبانی نوشتاری یا گفتاری یک نام تجاری استفاده می شود. در این زمینه ، اگر نام تجاری منحصراً مالک مارک را به عنوان منبع تجاری محصولات یا خدمات معرفی کند ، “نام تجاری” نوعی علامت تجاری را تشکیل می دهد.  یک مالک مارک ممکن است از طریق ثبت علامت تجاری به دنبال محافظت از حقوق انحصاری در رابطه با نام تجاری اش  باشد.

۲-هویت برند – هویت برند برای شناخت مشتری نکته ای اساسی است و نماد تمایز برند از رقبا می باشد. هویت برند ممکن است به سادگی برای  بیان بیرون برند مانند نام و ظاهر بصری تعریف شود.

۳-شخصیت برند – این انتساب ویژگی های شخصیتی انسان به یک مارک به عنوان راهی برای دستیابی به تمایز است. چنین ویژگی های شخصیتی مارک تجاری ممکن است شامل جدیت ، گرمی یا تخیل باشد.  شخصیت برند معمولاً از طریق بازاریابی طولانی مدت و همچنین بسته بندی و گرافیک ساخته می شود.

۴- وعده برند – گزاره ای از طرف مالک برند به مشتریان است ، که مشخص می کند انتظارات مصرف کنندگان از همه تعاملات با برند چیست.  تعاملات ممکن است شامل کارمندان ، نمایندگان ، خدمات واقعی یا کیفیت محصول یا عملکرد ، ارتباطات و غیره باشد. وعده تجاری اغلب به شدت با نام و  یا آرم صاحب نام تجاری مرتبط است.

۵-ارزش و ارزش ویژه برند – ارزش ویژه ،کل برند را برای صاحب برند اندازه گیری می کند و میزان حق رای به برند را منعکس می کند.  ارزش برند ، به ویژه در مورد مارک های کالاهای مصرفی ، ممکن است ناشی از وفاداری مشتری باشد.  ارزش مارک نیز ممکن است از نظر مزایای حفظ کارکنان (به عنوان مثال ، توانایی شرکت در جذب و حفظ کارکنان ماهر و یا با استعداد ارائه دهنده حقوق رقابتی) ایجاد شود.

۶-آگاهی – درصدی از جمعیت یا بازار هدف که از وجود یک مارک یا شرکت معین آگاه هستند.

آگاهی دو نوع است:

اول به شکل خودجوش: چند درصد از افراد زمانیکه از انها خواسته می شود تا نام برندها را در یک دسته خاص نام ببرند ، خود به خود به برندی خاص اشاره می کنند.

دوم  به شکل انگیزشی: زمانیکه یک لیست به افراد نشان داده میشود و انها قادر به تشخیص برند هستند.

۷-معماری برند – چگونه یک سازمان مارک های موجود در کارنامه خود را ساختار می دهد و نام می برد.

سه نوع اصلی از سیستم معماری نام تجاری وجود دارد:

اول من یکپارچه – جایی که از نام شرکت در کلیه محصولات و خدمات ارائه شده توسط شرکت استفاده می شود.  به عنوان مثال ، سونی از نام سازمانی خود برای همه دسته های محصول استفاده می کند.

دوم  تأیید شدن- جایی که همه مارک های فرعی با استفاده از یک تایید کلامی یا تصویری به مارک تجاری مرتبط می شوند.  به عنوان مثال ، Tata Indica ، Tata Safari.

سوم  (free standing ) – جایی که مارک تجاری صرفاً به عنوان یک شرکت هلدینگ فعالیت می کند و هر محصول یا خدمات به صورت جداگانه برای هدفی خاص مارک می شوند.  به عنوان مثال ، HUL با استفاده از Lux برای صابون ، Clinic Plus برای شامپو و غیره

۸- انجمن مارک – احساسات ، اعتقادات و دانشی که مصرف کنندگان (مشتریان) از برندها دارند.  این ارتباطات در نتیجه تجربه حاصل می شوند و باید با موقعیت تجاری و اساس تمایز سازگار باشند.  به عنوان مثال ، LIC.

۹- تمایز نام تجاری – این فرآیند موجب ایجاد تفاوت محسوس در ذهن مصرف کننده ، بین یک برند و رقابت آن می شود. مسئله مهم در تمایز این است که مصرف کنندگان تفاوت بین مارک ها را درک می کنند.  اگر مصرف کنندگان تفاوتی را درک نکنند ،این سوال پیش می اید که آیا تفاوت واقعی وجود دارد یا نه؟

بعلاوه ، اگر مارک یک شرکت توسط مصرف کنندگان متمایز و جذاب شناخته نشود ، مصرف کنندگان دلیلی ندارند که آن مارک را از بین رقبا انتخاب کنند یا قیمت های بالاتر را برای مارک “بهتر” یا “معنادار” بپردازند.

۱۰- تعهد برند – میزان تعهد مشتری به مارک معین از این نظر است که آیا احتمال خرید یا استفاده مجدد آن در آینده وجود دارد؟ سطح تعهد نشان دهنده میزان محافظت از امتیاز مشتری در برابر رقبا است.

۱۱- درآمد برند – سهمی از جریان نقدی مشاغل صاحب برند که می تواند فقط به برند اختصاص یابد.

۱۲- ماهیت برند – وعده های برند با ساده ترین اصطلاحات بیان می شود. به عنوان مثال ولوو = ایمنی ؛  زعفران = مراقبت از قلب.  قدرتمندترین اسانس های برند ریشه در یک نیاز اساسی مشتری دارد.

۱۳- تجربه نام تجاری – وسیله ای که با آن نام تجاری در ذهن یک ذینفع ایجاد می شود. برخی از تجربیات در  محیط هایی مانند :خرده فروشی ، تبلیغات ، محصولات / خدمات ، وب سایت ها و غیره کنترل می شوند. برخی مانند اظهارنظر روزنامه نگاری و یا دهان به دهان کنترل می شوند.  مارک های قوی از تجارب مداوم بوجود می آیند که با هم ترکیب می شوند و یک تجربه کاملاً مشخص و متفاوت از برند را تشکیل می دهند.

۱۴- توسعه برند – استفاده از ارزشهای برند برای بردن نام تجاری به بازارها و بخشهای جدید.

۱۵- تصویر مارک – “برداشت” خالص مشتری از مارک. برای کاربران این امر مبتنی بر تجربه عملی محصول یا خدمات مربوطه (برداشت های آگاهانه)می باشد و این است که این میزان انتظارات را برآورده می کند.  برای افراد غیر استفاده کننده تقریباً کاملاً مبتنی بر برداشت ها ، نگرش ها و باورهای ناآگاهانه است.

۱۶- مجوز برند – اجاره توسط صاحب نام تجاری برای استفاده از نام تجاری به شرکت دیگر. معمولاً برای استفاده از نام تجاری روی هزینه مجوز یا نرخ حق امتیاز توافق می شود.

 

۱۷ – موقعیت تجاری – موقعیت متمایزی که یک برند در محیط رقابتی خود اتخاذ می کند تا اطمینان حاصل کند که افراد در بازار هدف خود می توانند برند را از دیگران جدا کنند. موقعیت یابی شامل دستکاری دقیق هر عنصر از ترکیب بازاریابی است.

 

۱۸- استراتژی مارک – طرحی برای توسعه سیستماتیک یک مارک که بتواند آن را برای رسیدن به اهداف مورد قبول خود جلب کند. این استراتژی باید در بینش برند ریشه داشته باشد و براساس اصول تمایز و جذابیت مداوم مشتری باشد.  استراتژی نام تجاری باید بر عملکرد کلی یک کسب و کار تأثیر بگذارد تا رفتارهای نام تجاری ثابت و تجربه برند را تضمین کند.

 

۱۹- ارزیابی برند – فرآیند شناسایی و اندازه گیری سود اقتصادی – ارزش برند – که از مالکیت برند ناشی می شود.

 

۲۰- برندسازی مشترک – استفاده از دو یا چند نام تجاری در پشتیبانی از یک محصول ، خدمات یا سرمایه گذاری جدید.

 

۲۱- قدرت نام تجاری  – استراتژی ای که در آن هر محصولی در محدوده شرکت دارای نام تجاری خاص خود است که به صورت مستقل عمل می کند و توسط مارک تجاری شرکت یا سایر مارک های محصول آن پشتیبانی نمی شود.  نام تجاری قدرت استراتژی پرمصرفی است ، زیرا هر نام تجاری باید از نظر تجاری تبلیغ شود و از آن محافظت قانونی شود.  عمدتا تولید کنندگان کالاهای مصرفی از این استراتژی استفاده می کنند.  شوینده های Lever و Procter & Gamble نمونه های خوبی از مارک های قدرتمند هستند.

 

۲۲- برند مجدد – هنگامی که صاحب نام تجاری با هدف به روزرسانی یا بازنگری بر اساس شرایط داخلی یا خارجی ، مجدداً از مارک بازدید می کند.

 

۲۳- راه اندازی مجدد – معرفی مجدد یک محصول به بازار خاص. این اصطلاح بیانگر این است که این شرکت قبلاً این محصول را به بازار عرضه کرده اما بازاریابی آن را متوقف کرده است.  کالای دوباره عرضه شده معمولاً یک یا چند تغییر داشته است.  ممکن است ، به عنوان مثال ، از نظر فنی اصلاح شود ، مارک تجاری مجدد داشته باشد ، از طریق کانال های مختلف توزیع شود یا مجدداً قرار گیرد.

 

۲۴- مارک خدمات – محصولی که عمدتا از ارزشهای نامشهود تشکیل شده است. “سرویس چیزی است که شما می توانید آن را بخرید و بفروشید ، اما آن را به حال خود رها نکنید.”  (اقتصاد دان).  از این نظر  خدمات ،کاری است که شما برای کسی انجام می دهید یا وعده هایی است که به شما می دهند.

 

۲۵- مارک فرعی – مارک کالا یا خدماتی که نام و هویت بصری خاص خود را دارد تا آن را از مارک اصلی متمایز کند.

 

۲۶- بازاریابی انبوه – بازاریابی استاندارد همزمان به واسطه رسانه های جمعی به یک هدف خیلی بزرگ یعنی بازار سوق داده میشود. نام های دیگر ان ،بازاریابی متراکم و تمایز نیافته است.

 

۲۷- Master Brand – نام تجاری است که بر تمام محصولات یا خدمات در یک محدوده یا در سراسر کسب و کار تسلط دارد. گاهی با مارک های فرعی استفاده می شود ، گاهی با دال های آلفا یا عددی استفاده می شود.  به عنوان مثال ، آئودی ، سونی ، نسکافه و ال جی همه به عنوان مارک های اصلی استفاده می شوند.

به گفته جارد اسپول ، “مارک تجاری به معنای ایجاد یک رابطه عاطفی (مانند احساس موفقیت ، خوشبختی یا تسکین)  خدماتی یا شرکتی است.”

به گفته کنستانتین ، “نام تجاری برای کمک به حفظ پایگاه مشتری وفادار ،یک روش مقرون به صرفه برای دستیابی به بالاترین بازده ممکن از سرمایه گذاری است.”

ایجاد نام تجاری چیزی فراتر از نام بردن از یک محصول است.  یک مارک تجاری در واقع نوید وعده ای است که شرکت به مشتریان می دهد.  این نوید ،رضایت بخشیدن به نیازهای آنها و اطمینان از کیفیت محصول و خدمات در سطح جهانی است.  سه سوال “چه کسی” ، “چه” و “چرا” برای موفقیت در مارک تجاری هر محصول بسیار مهم است.  بازاریاب ها باید معرفی کنند که این محصول چه کسی است ، چه کاری انجام می دهد و چرا مصرف کنندگان باید در مورد آن بدانند.

 

نام تجاری چیست ؟توانایی هدف ، آگاهی ، ثبات ، طراحی متمایز و وفاداری

ماهیت مارک، را می توان با کمک نکات زیر توضیح داد:

  1. توانایی هدف:

یکی از مشخصه های اصلی مارک ها این است که باید هدف گذاری شوند.  یعنی صاحبان مشاغل باید انواع مشتریانی را که به احتمال زیاد مارک های خود را خریداری می کنند ، شناسایی کنند.  هیچ مارکی نمی تواند کل بازار را به خود جلب کند.  از این رو ، شرکت ها برای مدیریت بیشتر باید بر بخشهای خاص تری از جمعیت تمرکز کنند.  شرکت ها اغلب از اطلاعات جمعیتی مانند سن ، درآمد و تحصیلات به عنوان عناصر اصلی استفاده می کنند.  جغرافیا ، سبک زندگی و الگوی خرید نیز مهم است.

  1. آگاهی:

یکی دیگر از ویژگی های برند ایجاد آگاهی است.  آگاهی از برند، درصد افرادی است که از یک مارک خاص آگاه هستند.  شرکتهای تاسیس شده معمولاً از بالاترین سطح آگاهی از برند برخوردار هستند.

روش های زیادی برای ایجاد آگاهی از برند وجود دارد ، از جمله تلویزیون ، رادیو ، مجله ، روزنامه و تبلیغات اینترنتی. همچنین آرم ها  به شرکت ها کمک می کنند تا آگاهی از نام تجاری را ایجاد کنند ، زیرا مردم اغلب مارک ها را با این نمادها یا نمودارها تشخیص می دهند.  بهترین نوع آگاهی از برند آگاهی از ذهن مشتری است.  این زمانی است که مردم وقتی از آنها سوال می شود ابتدا به مارک خاصی فکر می کنند.

  1. سازگاری:

مارک ها نیز باید در دوره کاری خود ثابت بمانند.  مشاغل وعده های بی شماری در تبلیغات تجاری و تبلیغاتی درباره مارک های خود می دهند و مصرف کنندگان انتظار دارند شرکت ها به قول های خود عمل کنند.  به عنوان مثال ، مشتریان ممکن است یک پاک کننده خاص بخرند زیرا در از بین بردن لکه های چربی بسیار موثر است.  از این رو ، مهم نیست که مشتریان یک ماه یا یک سال بعد برند را خریداری می کنند.  این محصول هنوز باید در از بین بردن لکه های چربی موثر باشد.

  1. طراحی متمایز:

افراد در طی چند ثانیه از تماس اولیه در مورد شرکت و نام تجاری تصمیم می گیرند ، بنابراین اولین برداشت ها بسیار مهم هستند.  مشتریان از طریق چشم خود پردازش می کنند ، بنابراین طراحی تأثیر عاطفی و به یاد ماندنی شدیدی روی مغز دارد.  شرکت ها باید اطمینان حاصل کنند که عناصر تجاری بصری نه تنها در تمام رسانه ها (کارت ویزیت ، وب سایت ، تبلیغات ، سیستم عامل های رسانه های اجتماعی و غیره) سازگار است ، بلکه آنها پیام و احساسی را که می خواهند برند آنها ایجاد کند منتقل می کنند.

  1. وفاداری:

وفاداری به برند بالاترین دستاورد یا اوج کارایی برای هر شرکتی است.  وفاداران به مارک، مشتریانی هستند که مارک خاصی را به طور انحصاری خریداری می کنند.  بسیاری از مصرف کنندگان استفاده  مارک های خاصی از لباس ، خمیر دندان ،…را ترجیح می دهند.  آنها چگونگی عملکرد مارک های مورد علاقه خود را دوست دارند یا از سودمندی مارک های خاص برای خود لذت می برند.

بهترین راه برای ایجاد وفاداری به برند ، برقراری ارتباط نزدیک با مشتریان است.  بدانید چه ویژگی ها یا محصولاتی برای آنها مهمترین است.  شرکت ها همچنین باید اطمینان حاصل کنند که مارک های آنها در فروشگاه ها همچنان در دسترس است تا سطح بالایی از وفاداری به مارک را حفظ کنند.

 

نام تجاری چیست ؟ اهمیت ان برای مصرف کنندگان و بنگاه ها:

مارک ها می توانند مزایای زیر را برای گروه های مختلف داشته باشند زیرا عملکردهای مختلفی را برای هر یک از آنها فراهم می کنند:

  1. اهمیت مارک ها برای مصرف کنندگان:

اول، اینکه مارک ها شناسایی محصولات را در هنگام خرید تسهیل می کنند.

دوم،  مارک های تجاری میزان حفاظت از مصرف کنندگان را ارائه می دهند زیرا معمولاً سازنده یا تأمین کننده را مشخص می کنند.

سوم ، مارک ها در خرید محصول ، آزادی انتخاب بیشتری به مصرف کننده می دهند.  به عنوان مثال ، قرص پانادو در تمام داروخانه ها یکسان خواهد بود.

چهارم ، مارک ها به دلیل رقابت و تمایز مداوم محصولات منجر به بهبود محصولات می شوند.

پنجم، مارک ها معامله خرید را ساده می کنند زیرا مصرف کنندگان با علائم تجاری آشنا هستند.

ششم،  اگر در  اولین خرید و استفاده از محصول راضی نبوده باشند ، مارک ها می توانند به عنوان هشداری در برابر خرید مجدد عمل کنند.

هفتم، مارک ها حل مشکل احتمالی و پردازش اطلاعات مصرف کننده را ساده می کنند.

هشتم، مارک ها به مصرف کنندگان کمک می کنند تا از خرید خود احساس خوبی داشته باشند.  مارک های تجاری مزایای اجتماعی برای مصرف کنندگان دارند.

نهم، مارک ها ارزش مصرف کننده را بهبود می بخشند (چه مارک تجاری قیمت بالاتری داشته باشد یا پایین تر ، باز هم ارزش پول را تضمین می کند).

دهم، این گزینه را برای مصرف کنندگان فراهم می کند (رقابت شامل انواع مختلفی می شود که مصرف کنندگان می توانند انتخاب های فردی خود را انجام دهند تا از نزدیک با نیازهای آنها مطابقت داشته باشد).

 

  1. اهمیت مارک ها برای شرکت ها:

اول، محصولات و به ویژه مارک ها باید از طریق تبلیغات پیش فروش شوند تا مصرف کننده این محصولات را در قفسه های خرده فروشی ها شناسایی و انتخاب کند.

دوم ، مارک ها استفاده از استراتژی های غیرقیمتی رقابتی ، مانند تمایز محصول را تسهیل می کنند اگرچه ، رقابت در قیمت هرگز به طور کامل حذف نمی شود.

سوم ، علائم تجاری و نام تجاری تنوع کالا را تسهیل می کند و این یکی از جنبه های خاص است. به عنوان مثال یک کالای جدید می تواند  با سهولت بیشتری به یک سری محصولات شناخته شده در مقایسه با یکی از مارک های تجاری اضافه شود.

چهارم ، مارک های قدرتمند امتیازات بالاتر و حاشیه بالاتر را سفارش می دهند.

پنجم، مارک های قوی یک نقطه ی تفاوت واضح ، ارزشمند و پایدار را در بر می گیرند.

ششم،  مارک های قوی تمرکزی ویژه را در یک سازمان ارائه می دهند.

هفتم، قدرت برند اهرمی برای جذب بهترین کارمندان و راضی نگه داشتن کارمندان است.

هشتم،  مارک ها برای حمایت از خود رقابت را تقویت می کنند (مصرف کنندگان از مارک های قدرتمند حمایت می کنند).

 

مارک گذاری چیست ؟

عملکردهای اصلی: مربوط به مصرف کنندگان و مربوط به تولیدکنندگان

 

  1. مربوط به مصرف کنندگان

اول، شناسایی منابع محصول:

مارک ها به طور طبیعی هویت تولید کننده و بازاریاب را ارائه می دهند زیرا نشان دهنده آغازگر یا خالق محصول هستند.

 

دوم ، واگذاری مسئولیت به سازنده محصول

مصرف کنندگان از طرف مارک ها مجاز هستند اختیارات خود را به یک توزیع کننده یا تولید کننده خاص اختصاص دهند.  بیش از همه ، مارک ها تأثیر قابل توجهی برای جلب نظر مصرف کنندگان دارند.

 

سوم ، کاهش دهنده خطر

یک خریدار ممکن است در هنگام تهیه و استفاده از محصولات متوجه انواع مختلفی از خطرات از جمله جسمی ، مالی ، عملکردی ، اجتماعی ، روانی ، خطر اتلاف وقت و غیره شود. مارک های تجاری می توانند به حداقل رساندن این خطرات در هنگام تصمیم گیری در مورد محصول کمک کنند.  شرکتها می توانند درصورتی که این خطر در طولانی مدت عواقب حاد داشته باشد،از انها به عنوان یک ابزار موثر در مدیریت ریسک استفاده کنند.

 

چهارم ، کاهش هزینه جستجو

مقدار پولی که مصرف کنندگان صرف کاوش در محصولات مختلف می کنند با کمک مارک به شکل قابل توجهی کاهش می یابد.  مارک ها به حداقل رساندن این هزینه ها در سطح داخلی کمک می کنند ، یعنی در داخل  با بررسی  انتظارات مصرف کنندگان و در سطح خارجی یعنی با بررسی سایر گزینه های موجود در بازار،به این کار می پردازد.

 

پنجم، وعده یا وثیقه یا معامله با سازنده محصول:

یک نام تجاری و یک مصرف کننده رابطه ای دارند که می تواند به عنوان نوعی “پیوند” یا “تعهد” شناخته شود. وفادار و متعهد بودن مصرف کنندگان به یک نام تجاری ، برداشت ضمنی ای از رفتار مارک دارد.  آنها انتظار دارند سطح معینی از عملکرد ، قیمت مناسب محصول و فعالیتهای تبلیغاتی و توزیعی مناسب برای ایجاد خدمات قابل توجه باشد.  مصرف کنندگان به شرط رضایت و درک خدمات و مزایای ارائه شده توسط آن برند خاص ، به خرید یک مارک خاص ادامه خواهند داد.

 

ششم، دستگاه نمادین:

نام تجاری می تواند به عنوان مکانیزمی گویا عمل کند که مصرف کنندگان را قادر می سازد شخصیت خود را ارائه دهند.  تعداد کمی از مارک های خاص به دلیل ارتباط با طبقه یا دسته خاصی از افراد ، ویژگی ها یا ارزش های مختلفی را نشان می دهند.  مصرف کنندگان با استفاده از این مارک ها می توانند در مورد نوع یا شخصیتی که در آینده دارند یا مایل به داشتن آن هستند به کل جامعه یا خودشان منتقل کنند.

 

هفتم، سیگنال کیفیت:

مارک ها می توانند به عنوان عوامل اصلی در انتقال ویژگی خاص محصول به مصرف کنندگان عمل کنند.

 

  1. مربوط به تولیدات:

اول، به معنای شناسایی دستیابی ساده یا ردیابی:

اساساً مارک ها وظیفه شناخت را انجام می دهند که کار کنترل و ردیابی محصولات در یک سازمان را ساده می کند.  این امر مدیریت موجودی کالا را تسهیل می کند و به حفظ سوابق حسابداری کمک می کند.

 

دوم،  به معنای محافظت قانونی از ویژگی های منحصر به فرد:

یک شرکت به دلیل وجود مارک ها امنیت را به روش قانونی دریافت می کند.  چشم انداز و ویژگی های منحصر به فرد توسط مارک های تجاری محافظت می شود.  یک مارک به یک شرکت کمک می کند تا حقوق مالکیت معنوی خود را حفظ کند و همچنین به یک مالک مارک تجاری، حقوقی را ارائه می دهد.

 

سوم ،ارایه سیگنال سطح کیفی به مشتریان :

به دلیل وجود مارک هایی که در مورد سطح کیفیت محصول با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند ، از مشتریان عادی و راضی خواسته می شود تا بار دیگر این محصول را خریداری کنند.  این تعهد احتمال و اطمینان تقاضا را برای شرکت فراهم می کند.  مانع ایجاد شده درمورد وفاداری مشتریان ، ورود به بازار یا سایر رقبا را دشوار میکند.

 

چهارم ، معنی وقف محصولات با انجمن های منحصر به فرد:

یک محصول به دلیل داشتن مارک تجاری، دارای ویژگی های منحصر به فرد یا انجمن ها یا شهرت است.  بنابراین ، به منحصر به فرد شدن محصول کمک می کند.

 

پنجم، منبع مزیت رقابتی:

نام تجاری به عنوان منبع مزیت رقابتی عمل می کند.  به طور کلی ، طرح ها یا تکنیک های تولید  ممکن است توسط رقبا کپی شوند.  اما ایجاد تجربه مشابهدر مورد محصول یا موقعیت یابی محصول در ذهن مصرف کنندگان ، که با تلاش های تجاری ایجاد شده است ، آسان نیست.

 

ششم، منبع بازده مالی:

مفهوم مارک تجاری از نظر منبع بالقوه بازده مالی ممکن است مثمر ثمر باشد.  با توجه به این ویژگی ، برندینگ تا حد زیادی مورد توجه مدیریت های عالی قرار می گیرد.  به عنوان مثال ، بخش عمده ای از ارزش یک شرکت FMCG  با دارایی های نامشهود و سرقفلی آن نشان داده می شود.  به ندرت ، ۱۰ درصد از ارزش یک شرکت توسط دارایی های مشهود نشان داده می شود.  در اینجا نام تجاری، مسئول ایجاد  ۷۰ درصد دارایی های نامشهود است.

 

۱. با توجه به مالکیت:

 در اینجا ، مالکیت نوع مارک را تعیین می کند.
 بر اساس مالکیت دو مارک وجود دارد که به شرح زیر است:

 اول، مارک سازنده – وقتی از نام سازنده کالا برای مارک کالا استفاده می شود ، به آن مارک سازنده می گویند.  به عنوان مثال ، استفاده از نام سامسونگ برای مارک گذاری محصولات خود مانند تلفن های هوشمند ، تلویزیون و غیره

 دوم،  نام تجاری Middlemen’s – در این نوع مارک تجاری ، به جای تولید کننده ، این واسطه ها هستند که از نام آنها به عنوان مارک استفاده می شود.  واسطه ها ممکن است عمده فروشان ، خرده فروشان و غیره باشند. به عنوان مثال ، فروشگاه های عمده فروشی مانند وال مارت ، بهترین قیمت ، مترو و غیره

۲. با توجه به منطقه بازار:

بر اساس منطقه بازار هدف، ۵ نوع مارک وجود دارد.

 اول،  مارک محلی – در این رابطه ، مارک ها با در نظر گرفتن بازارهای محلی تصمیم می گیرند.  بنابراین ،  برای بازارهای مختلف مارک های محلی مختلفی وجود دارد.

 دوم، نام تجاری استانی – در این نام تجاری برای ایالت یا استان خاصی تصمیم گیری می شود.  بنابراین  برای یک محصول واحد ، در استان های مختلف  نام تجاری متفاوتی وجود دارد.

 سوم، مارک منطقه ای – در اینجا نام تجاری برای یک منطقه خاص است.  بنابراین مناطق مختلف نام تجاری متفاوتی خواهند داشت. ممکن است  کل کشور به مناطقی مانند شمال ، جنوب ، شرق ، غرب ، مرکز و غیره تقسیم شود.

 چهارم، مارک ملی – وقتی کالای خاصی با همان نام تجاری در سراسر کشور در دسترس باشد ، از آن با عنوان مارک ملی یاد می شود.  این محصول فقط در سطح ملی توزیع و به بازار عرضه می شود.  علاوه بر این مارک های ملی توسط یک تولید کننده تبلیغ می شوند.  مارک ملی همچنین می تواند با مارک محلی یا مارک منطقه ای متفاوت باشد.  در بازاریابی ، این نوع برند دشوارتر از مارک محلی است.انها  برای اینکه محصول خود را به بازار عرضه کنند  باید مصرف کننده خود را به خوبی بشناسند اما ممکن است این کار مدت زمان طولانی طول بکشد.

 پنجم، مارک بین المللی / جهانی – وقتی کالای خاصی با همان نام تجاری در سراسر جهان در دسترس باشد ، به عنوان مارک بین المللی شناخته می شود.  امروزه مارک های جهانی بسیاری وجود دارد که محصولات خود را در بازارهای بین المللی  به فروش می رسانند.  به عنوان مثال ، کوکا کولا ، استارباکس ، سیب ، مک دونالد ، سونی و غیره. این مارک ها محصول مشابه را نیز در بازار بین المللی (کشورهای مختلف) می فروشند.

۳. با توجه به تعداد محصولات:

همچنین می توان یک مارک را بر اساس تعداد محصولی که تحت پوشش قرار می گیرد طبقه بندی کرد.

 بر این اساس مارک ها می توانند از سه نوع زیر باشند:

 اول، مارک خانوادگی – وقتی تمام محصولات یک شرکت با نام تجاری یکسان در بخشهای مختلف به بازار عرضه می شود ، به آن مارک خانوادگی می گویند.  به عنوان مثال ، گروه Reliance از نام اصلی خود برای مارک کردن خطوط تولید مختلف مانند Reliance Petrochemicals ، Reliance Communications ، Reliance Retail و غیره استفاده می کند.

 دوم، مارک خط تولید – وقتی شرکتی تصمیم می گیرد نام های مختلفی را روی خطوط مختلف تولید بگذارد ، مارک خط تولید نامیده می شود.  به عنوان مثال ، Hindustan Unilever از این استراتژی برای مارک گذاری محصولات مختلف خود مانند صابون ها ، نوشیدنی ها ، مواد شوینده و غیره استفاده می کند.

سوم ، مارک فردی – هنگامی که شرکت از نام های مختلفی برای محصولات در یک خط تولید استفاده می کند ، به آن استراتژی نام تجاری فردی می گویند.  به عنوان مثال ، مارک های مختلف صابون توسط HUL مانند Lifebuoy ، Rexona و Vivel و غیره استفاده می شود.

 چهارم، با توجه به نوع استفاده:
مارک ها را نیز می توان بر اساس استفاده دسته بندی کرد.

این می تواند به شرح زیر باشد:

 اول.  Fighting Brand – این مارک ها با تفاوت قابل توجهی در مقایسه با مارک هایی که در حال حاضر توسط رقبای شرکت در بازار عرضه شده اند ، در بازار عرضه می شوند.  به عبارت دیگر ، این مارک ها سعی می کنند برای رقابت ،موقعیت متمایزی در بازار داشته باشند.  به عنوان مثال ، ITC نام تجاری سیگار “Now” را راه اندازی کرده است.

 دوم.  مارک رقابتی – از طرف دیگر مارک های رقابتی ،برای دستیابی به موقعیت یکسانی در بازار می جنگند و در واقع تفاوت چشمگیری ندارند.  به عنوان مثال ، رکسونا ، لوکس و … همه نمونه هایی از مارک های رقابتی هستند.

 نام تجاری و فرآیند آن: رابطه برند ، نگرش برند ، تصویر نام تجاری ، انجمن برند ، نام تجاری و نماد برند

روند مارک کالا در زیر نشان داده شده است:

 ۱. رابطه نام تجاری:
رابطه با برند ، نیاز نهایی موفقیت در نام تجاری است.  همه جنبه های دیگر (مانند موقعیت برند) ممکن است اتفاق بیفتد اما اگر این اتفاق نیفتد کار کامل نیست.  روابط تجاری در صورت وجود “تصویر” و “نگرش” برای یک نام تجاری اتفاق می افتد.  این نتیجه دو جنبه از یک نام تجاری است.

 ۲. نگرش برند:
نگرش برند ، نظر برند را در مورد مصرف کننده ، تعریف می کند.  یک مارک ممکن است نسبت به یک یا چند جنبه “نگرش” داشته باشد.

 ۳. تصویر مارک:
تصویر برند شامل دو جنبه از برند است – ارتباطات آن و شخصیت آن.  یک نام تجاری ممکن است شامل یک یا چند جنبه تصویر باشد.

 ۴. انجمن مارک:
ارتباط برند شامل تمام موارد مرتبط با نام تجاری است.  این می تواند مختص ویژگی ها ، مزایا یا ظواهر مارک باشد.  یک نام تجاری ممکن است مجموعه ای از ارتباطات را داشته باشد.  اما انجمنی که به یاد می ماند و نامش برجسته شده است آن را متمایز می کند و به موقعیت عالی برای برند تبدیل می شود.
یک نام تجاری ممکن است یک یا چند انجمن داشته باشد اما جایگاهی ندارد.  برای داشتن نام تجاری  ، باید “تصویر” وجود داشته باشد و برای تصویر ، نام تجاری باید “ارتباط” داشته باشد.  اگر در میان انجمن های خود ، نام تجاری دارای “موقعیت” باشد ، این یک مزیت بزرگ است. با این وجود اگر یک مارک تجاری “موقعیت تجاری” نداشته باشد ، به این معنی نیست که از نام تجاری یا رابطه تجاری برخوردار نیست.

به عبارت دیگر ، موقعیت برند شرط کافی برای ارتباط با نام تجاری نیست ، بلکه یک شرط بسیار مطلوب است.

 ۵. نام تجاری:
به نظر می رسد نام تجاری و نقشی که در شکل گیری انجمن های تجاری نقش دارد ، با دو ویژگی اصلی یک نام تجاری که عبارتند از نام و نماد ، تسهیل می شود.  در حالی که “نام تجاری” شرط لازم برای وجود رابطه نام تجاری است ، اما این موضوع  درمورد “نماد مارک” درست نیست.  با این حال ، اگر مورد دوم وجود داشته باشد ، به فرایند ارتباط برند کمک می کند و آن را تقویت می کند.

 ۶. نماد مارک:
مارک نماد دو سیگنال بصری از یک مارک تجاری است – این “شخصیت”  و “آرم” آن است.

نام تجاری چیست؟ ویژگی های یک نام تجاری خوب

 موارد زیر ویژگی های اصلی یک نام تجاری خوب است:

۱. تلفظ و به خاطر سپردن آن باید آسان باشد – به عنوان مثال تلفظ “HOECHST” دشوار است.  از طرف دیگر ، “Murphy Baby” و “Click” نمونه های خوبی هستند.

۲. باید کوتاه و شیرین باشد – نام باید کوتاه اما شیرین باشد ، برای چشم ها ، گوش ها و مغز جذاب باشد.  موکوند و موکوند ، پاناما ، دی سی ام ، بمبئی رنگرزی ، باتا ، تاتا و … از این دست هستند.

۳. باید به تولید کننده اشاره کند – به نام یا نماد باید مفهوم محصول ، تولید کننده و غیره داده شود. بهترین نمونه ها NELCO ، MICO ، LT است.

۴. باید از نظر قانونی قابل محافظت باشد – نام تجاری باید خودشان برای محافظت قانونی دست به کار شوند.  یک نام تجاری که به طور قانونی شناخته شده است ، به عنوان علامت تجاری شناخته می شود.  به طور معمول ، این امر به اراده و اختیار تولید کننده و واسطه ها بستگی دارد تا به نام تجاری.

۵. باید اصلی باشد – نام تجاری انتخاب شده نباید عمومی باشد بلکه بایدخاص باشد.  باید به گونه ای باشد که توسط دیگران به راحتی کپی نشود.  کپی کننده ها به سختی می توانند از مارک “فیلیپس” استفاده کنند.   در Supari “Upkar” و “Upchar” تفاوت وجود دارد.  اما برای یک فرد عادی ، شناسایی و تمایز دشوارتر است.

۶. باید ابعاد محصول منعکس شود – نام تجاری ای خوب است که برخی از ابعاد را به طور مستقیم یا غیرمستقیم منعکس کند که شامل سود محصول ، عملکرد ، نتایج و غیره باشد.  به عنوان مثال استفاده از EZEE از شرکت Godrej برای نتایج بهتر بسیار آسان است.  مارک دیگر GOODNIGHT از پد ضد پشه به این معنی است که کاربر می گوید “شب بخیر” به پشه ها زیرا حداقل هشت ساعت خواب خوب و آرام دارد.  همانطور که پلنگ نشان داده شده است ، کفش های مارک PUMA نماد سرعت هستند.

 نام تجاری چیست – ۳ نوع آگاهی اصلی از برند: آگاهی از ذهن ، آگاهی از برند وآگاهی استراتژیک

آگاهی از برند به “توانایی یادآوری و شناسایی” برند در شرایط مختلف و پیوند دادن به نام تجاری ، آرم و آواز و غیره به انجمن های خاص حافظه اشاره دارد.  این شامل شناسایی برند و فراخوان نام تجاری است.  سطح مختلفی از آگاهی از برند وجود دارد که به سطوح و ترکیبات مختلفی از شناخت و یادآوری برند نیاز دارد.

 این می تواند از سه نوع زیر باشد:

۱. ذهنیت ،برای بیشتر شرکت ها هدف اصلی است.  آگاهی از ذهن مشتری هنگامی اتفاق می افتد که نام تجاری همان چیزی است که ذهن مشتری را به خود جلب می کند مثلا وقتی از او خواسته می شود مارک های یک گروه محصول را نام ببرد.
به عنوان مثال ، وقتی از کسی خواسته می شود یک چسب نام ببرند ، پاسخ متداول “FEVICOL” است که یک مارک برتر است.

۲. کمک به آگاهی،زمانی اتفاق می افتد که یک مصرف کننده لیستی از مارک ها را نشان دهد یا بخواند و تنها پس از شنیدن یا مشاهده آن به عنوان نوعی کمک حافظه ، با آن آشنایی پیدا کند.

۳. آگاهی استراتژیک زمانی اتفاق می افتد که برند نه تنها مورد توجه مصرف کنندگان باشد ، بلکه دارای ویژگی های متمایزی باشد که مصرف کنندگان آن را بهتر از مارک های دیگر بازار می دانند.  ویژگی ای که یک محصول را از رقبا متمایز می کند با نام Unique Selling Point یا USP نیز شناخته می شود.

نام تجاری چیست ؟  به طور خلاصه ۱۰ نکته اصلی مورد بحث قرار می گیرند

 مارک ها از عناصر زیر تشکیل شده اند که به طور خلاصه در مورد آنها بحث شده است:

 ۱ .لوگو-علامت تجاری بصری است که مارک تجاری را مشخص می کند.  بسیاری از محصولات با آرم خود شناخته می شوند.  به عنوان مثال ، “یک ستاره” به عنوان نشان توسط بانک هند استفاده می شود ، از این رو ، در هر جایی که این ستاره قرمز دیده می شود ، می توان فرض کرد که شعبه بانک یا خودپرداز وجود دارد.

 ۲. نام – نام عنصر دیگر شرکت است.  هر شرکتی باید یک نام داشته باشد و دو شرکت نمی توانند یک نام داشته باشند.  این عنصر مهم است زیرا نام برای هر شرکتی منحصر به فرد و متمایز است.

 ۳.عبارت یا برچسب(تگ لاین) – همه بازاریاب ها سعی می کنند یک Tagline که نمادی از شناسایی محصول میباشد را نگه دارند.  هر چقدر تگ لاین جذاب تر باشد ، محبوبیت آن در بین مصرف کنندگان بیشتر می شود.  این نکته بسیار مهمی است که که مصرف کننده، کودک یا نوجوان باشد.  به عنوان مثال عنوان “thanda mane coca-cola” استراتژی بسیار خوب یک شرکت بود زیرا سعی در تبلیغ نوشیدن یک نوشیدنی سرد در زمان تشنگی داشت.

۴. گرافیک –  تصاویر ویژه ای است که توسط شرکت مورد استفاده قرار می گیرد. به عنوان مثال ، رنگ قرمز پویا M یک مارک تجاری با نام تجاری Mc Donald’s است.  حتی “Haldiram” از تابلوهای ویژه با نام خاص و طراحی ورودی مشابه خروجی استفاده می کند.

 ۵. اشکال – اشکال مشخص عناصر مارک تجاری یک مارک خاص هستند.  به عنوان مثال ‘Apple’ از طرح و شکل میوه سیبی استفاده می کند که لقمه ای از آن گرفته شده است.

 ۶. رنگ ها – در نشانه های بصری ، رنگ ها نقش بسیار بزرگی دارند.  گاهی اوقات یک رنگ به نماد تشخیص تبدیل می شود.  بنابراین شرکت ها سعی می کنند رنگ روشن را انتخاب کنند تا به راحتی مورد توجه مصرف کننده ها قرار گیرند.

 ۷. اصوات – لحن یا مجموعه نت های منحصر به فرد می تواند نشانگر مارک تجاری باشد.

 ۸- سلیقه ها – در اداب مهمان نوازی ، طعم و مزه در سرو غذا از اهمیت ویژه ای برخوردار است ، به ویژه هنگامی که امکان تکرار آن وجود ندارد.  به عنوان مثال ، در “Panchi Bhujia and Petha” طعم بی نظیری را حفظ کرده اند و مرغ سوخاری کنتاکی دستورالعمل ویژه خود را از یازده گیاه و ادویه برای مرغ سوخاری نشان تجاری کرده است.

 ۹. حرکت – شرکت ها مانند تجارت اتومبیل ، باید بر ویژگی های خاص حرکتی متمرکز شوند که به عنوان مثال ، لامبورگینی حرکت رو به بالا درب های اتومبیل خود را نشان می دهد.

 ۱۰. مدیریت ارتباط با مشتری یا CRM – هر شغلی سعی می کند نه تنها مشتری ها را جلب کند بلکه با استفاده از تکنیک های مختلف CRM در حفظ آنها نیز می کوشد.

 نام تجاری چیست – نمونه هایی از سبک های نام تجاری

نگه داشتن نام تجاری به  اندازه نگه داشتن نام کودکتان دشوار است یاحتی از ان هم بیشتر.  نام های تجاری در سبک ها و اشکال مختلف وجود دارد.

 چند نمونه به شرح زیر است:

 ۱. اولیه گرایی – نام ساخته شده از حروف اول مانند UPS یا IBM

 ۲. توصیفی – اسامی توصیف کننده سود یا عملکرد محصول

 ۳. گفتار و قافیه – نام هایی که گفتن ان ها سرگرم کننده است و در ذهن می مانند ، از جمله Dunkin ’Donuts

 ۴. برانگیزاننده – نامهایی که تصویر واضح و مرتبطی را برانگیخته می کنند ، مانند آمازون یا کرست

 ۵. نئولوگیسم ها  – اینها کلمات کاملاً ساختگی هستند مانند:کداک

۶. کلمه خارجی – پذیرش کلمه ای از زبان دیگر ، مانند ولوو یا سامسونگ

۷. نام بنیانگذاران – استفاده از نام افراد واقعی ، به ویژه نام بنیانگذار ، مانند TATA یا BIRLA

۸. جغرافیا – بسیاری از مارک ها برای مناطق و نشانه ها نامگذاری شده اند ، مانند فوجی فیلم

 ۹. شخصیت پردازی – بسیاری از مارک ها نام خود را از افسانه ها گرفته اند ، مانند نایک

نام تجاری چیست – ۷ مؤلفه جامع استراتژی  برند

 هفت مؤلفه جامع استراتژی برند وجود دارد که به تداوم کار شرکت در سالهای طولانی کمک می کند.

 ۱. سیاست منسجم – هنگامی که مشخصه اصلی مارک توسط بازاریاب تصمیم گرفته می شود ، باید در تمام ارتباطات با مشتری نیز به کار برده شود.

 ۲. نام تجاری باید با مدل کسب و کار هماهنگ باشد – این به آنچه مشتریان در مورد شرکت درک می کنند و احساس شرکت به مصرف کنندگان نسبت به نام تجاری مربوط می شود.  به عنوان مثال ، اپل فقط کامپیوتر و تجهیزات موسیقی نمی فروشد بلکه محصولات خوب طراحی شده ای را می فروشد که استفاده از آنها نیز آسان است.

 ۳. از لحاظ عاطفی با خریدار ارتباط برقرار کنید – مشتریان یا می توانند درباره محصول و خدمات منطقی فکر کنند ، یا می توانند درباره آن احساسی فکر کنند.  شرکت باید راهی پیدا کند تا با خریداران در سطح عاطفی عمیق تری ارتباط برقرار کند.

۴. با جایزه دادن خریداران را پرورش دهید – هنگامی که خریداران با وفادار بودن به مشتری عشق می ورزند ، شرکت باید با ارائه طرح های  ویژه ای که  برای پاداش دادن به این خریداران طراحی شده است ، این روش را گسترش دهند.

 ۵. اندازه گیری نتایج – با هوشیاری ، شرکت می تواند اندازه گیری کند که آیا استراتژی های نام تجاری با استراتژی کلی نام تجاری مطابقت دارند یا خیر.

 ۶. اطمینان از انعطاف پذیری – بازاریابان برای حفظ ارتباط باید انعطاف پذیر باقی بمانند.

 ۷. مراقبت از رقبا – شرکت برای بهبود استراتژی خود و ایجاد ارزش بیشتر در مارک تجاری ، باید رقابت را به عنوان یک چالش در نظر بگیرد.

 نام تجاری چیست – سوء تفکرات و حقایق رایج در رابطه با برند سازی

مشاغل کوچک معمولاً احساس می کنند که بودجه و دانش کافی برای توسعه استراتژی نام تجاری و تجارت رقابتی و موثر ندارند.  به همین دلیل ، آنها ممکن است تصمیم بگیرند که از هرگونه برنامه ریزی و استراتژی تجاری چشم پوشی کنند.

مارک مناسب می تواند نه تنها یک محصول ، بلکه محصولات دیگر را که مرتبط با آن هستند را به فروش بالاتری برساند.  به عنوان مثال ، اگر مشتری عاشق بیسکویت های Pillsbury باشد و به این برند اعتماد کند ، به احتمال زیاد سایر محصولات پیشنهادی این شرکت مانند کوکی های شکلاتی را نیز امتحان می کند.

مارک ،شخصیتی است که محصول ، خدمات یا شرکتی را نشان می دهد که نام ، اصطلاح ، علامت ، نماد ، طرح یا ترکیبی از آنها  را به همراه  نحوه ارتباط آن با حوزه های کلیدی مانند مشتریان ، کارکنان ، شرکا ، سرمایه گذاران و غیره را نشان می دهد.

مدیریت دقیق برند به دنبال ایجاد ارتباط محصول یا خدمات با مخاطبان هدف است.  باید به مارک ها بیش از تفاوت بین قیمت واقعی کالا و قیمت فروش آن توجه شود.

نام تجاری که به طور گسترده ای در بازار شناخته شده است ، به رسمیت شناخته می شود.  وقتی شناخت برند تا حدی افزایش  یابد که از احساسات مثبت در بازار برخوردار باشد ، به عبارتی گفته می شود که به حق رای دادن به برند دست یافته است.

تشخیص مارک زمانی موفقیت آمیزتر است که افراد بتوانند بدون اینکه صریحاً در معرض نام شرکت باشند ، از طریق دال های تصویری مانند آرم ، شعار و رنگ ، نام تجاری خود را اعلام کنند.  به عنوان مثال ، دیزنی با فونت اسکریپت خاص خود که در آرم خود go (dot) com استفاده می کرد ، در مارک تجاری موفق بوده است.

مصرف کنندگان ممکن است به مارک تجاری به عنوان جنبه ای از محصولات یا خدمات نگاه کنند ، زیرا این کار اغلب نشان دهنده کیفیت یا ویژگی جذاب خاصی است.  از دید صاحبان نام تجاری ، محصولات یا خدمات مارک دار نیز قیمت های بالاتر را سفارش می دهند.  در مواردی که دو محصول به یکدیگر شباهت دارند ، اما یکی از محصولات فاقد مارک تجاری مرتبط است ، مانند یک محصول عمومی با مارک فروشگاهی ، افراد ممکن است اغلب کالای مارک گران قیمت را بر اساس کیفیت مارک یا شهرت آن انتخاب کنند.

 نام تجاری چیست ؟ چرا شرکتهای مدرن بر ایجاد مارک تأکید دارند؟

 مارک ها برای سازمان ها جزء دارایی های مشهود و نامشهود هستند.
 شرکت های مدرن به دلایل زیر بر ساخت مارک های تجاری تأکید دارند:

  اول .مارک ها می توانند حق بیمه قیمت ایجاد کنند:
مارک ها به دلیل حسن نیت ، اعتماد ، میراث ، شهرت و … حق بیمه قیمت ایجاد می کنند. بازاریابان می توانند از مارک های خود حق بیمه قیمت بگیرند.  به عنوان مثال ، LVMH ، بزرگترین مارک لوکس جهان (که اخیراً Tag Heuer را از Swatch خریداری کرده است) ، محصولات خود را تقریباً ۲۰ برابر قیمت واقعی تولید می فروشد.

 دوم . برندها اعتماد و حسن نیت ایجاد می کنند:
تاتا مارکی است که حسن نیت زیادی در بازار ایجاد کرده است.  آنها چندین هزار هندی را که در مشاغل مختلفی کار می کرده اند، استخدام کردند.  در تبلیغات آنها نیز از هندی بودن این برند صحبت شده است.  مانند تاتا نمک به عنوان “Desh ka Namak” تبلیغ شد.

سوم . یک مارک موفق می تواند برند خود را توسعه دهد:
MTV توانسته خود را با mircomax در بازار موبایل مطرح کند. همچنین ،برند خود را نیز در صنعت لباس نیز توسعه داد و توانست تی شرت های خود را به راحتی به فروش برساند..

 چهارم . مارک موفق همچنین می تواند در راه اندازی مجدد مارک های دیگر نیز کمک کند:
یک موفقیت می تواند موجب موفقیت مارک های دیگر باشد.به عنوان مثال  Fiat’s Palio موفقیت آمیز بود و همچنین موجب راه اندازی مجدد Siena شد.

 پنجم. یک نام تجاری می تواند بخشهای جدیدی را ایجاد کند:
همانطور که مارک تجاری برخی از ارزشها و ویژگی ها را نشان می دهد ، می تواند یک بخش جدید را نیز تأمین کند.  بنابراین ، مشتریان انتظار دارند سطح تعامل یکسانی با نام تجاری داشته باشند.  ما می توانیم از Kingfisher مثال بزنیم که از Beer به Airline رفت.  بنابراین ، Kingfisher توانسته است مشخصات مشتری جدیدی را تأمین کند.

 چگونه شرکت ها مارک می سازند؟
ایجاد یک برند در ایجاد یک پوشش نامحسوس پیرامون سازمان و تجارت مهم است ، که هاله ای از اعتماد و امید را از محصولات و خدمات ارائه شده ایجاد می کند.  مدیریت مدرن برند چیزی فراتر از ایجاد تصویر ، ادراک و هویت برای یک برند است. همچنین این در مورد ارائه ارزش به ذینفعان از طریق همه کانال ها و نقاط  ممکن است.
مشتریان برای یک مارک تجاری به ازای ارزشی که از آن می گیرند پرداخت می کنند و این ارزش انگیزه اصلی برای ارتباط مصرف کنندگان با نام تجاری است.  ارزش برند وفاداری ، احساس تعلق و ارتباط را ایجاد می کند.

 نام تجاری چیست ؟ نقش نام های تجاری

نام های تجاری برای ایجاد هویت ایجاد شده اند تا یک محصول را از محصول دیگر متمایز کنند.  شناسایی برای رقابت امری ضروری است زیرا بدون ابزار شناسایی راهی برای انتخاب وجود ندارد مگر از طریق موضع گیری تصادفی.  نام های تجاری نه تنها انتخاب را تسهیل می کنند بلکه به اقدامی مسئولانه دامن می زنند.

 نکات زیر نقش دقیق آن را مشخص می کند:

 ۱. مارک یک دارایی عظیم است:
مارک به عنوان یک دارایی اصلی نامشهود در نظر گرفته می شود زیرا همه دارایی های فیزیکی مانند کارخانه ، تجهیزات ، موجودی ، ساختمان ، سهام و محدوده ها می توانند به راحتی تکثیر یا کپی شوند ، با این وجود تکثیر نام تجاری تقریباً غیرممکن است.  این ثابت شده است ، زیرا موارد بسیاری وجود دارد که برخی از  شرکت ها تنزل پیدا کرده اند اما هنوز مارک های مستحکم در راس باقی مانده اند.

 ۲. مارک یک ابزار تبلیغاتی است:
تبلیغات فروش بر اساس ایده شناسایی محصول یا تمایز محصول ایجاد می شود.  این تفاوت توسط یک مارک تجاری انجام می شود.  ابزار اصلی محبوبیت محصول، تبلیغات است.  و تبلیغ کالایی بدون نام تجاری بی فایده است.  در صورت عدم وجود نام تجاری ، حتی کار فروشنده نیز ناکام خواهد بود.  بنابراین ، مارک تجاری نقش بسیار خلاقانه ای در تعیین موفقیت یا عدم موفقیت یک محصول دارد.

 ۳. مارک سلاحی برای محافظت از بازار است:
هنگامی که یک مصرف کننده محصولی را امتحان کرد و آن را دوست داشت ، نام تجاری وی را قادر می سازد آنقدر ان محصول را خوب شناسایی کند که وسوسه شود آن را دوباره خریداری کند.  به عنوان مثال ، یک خانم خانه دار که از پودر تمیز کننده VIM استفاده می کند ممکن است از پودرهای دیگری مانند BIZ ، ODOPIC و غیره استفاده نکند ، زیرا با کارایی VIM آشنا شده است.  یعنی این محصول باعث حسن نیت می شود.  به عبارت دیگر ، عدم وجود نام تجاری باعث می شود خریدهای مکرر ثابت نمانند.

 ۴. مارک پادزهری برای بقا Middle Middlemen است:
اگر کالایی شهرت مصرف کننده را کسب کند ، تولیدکنندگان کنترل توزیع محصول را بدست می آورند.  طبقه واسطه ها همیشه به دنبال یک مارک تجاری موفق هستند.  یعنی بدون شناسایی مارک ، این واسطه ها برای خرید و فروش به  مشکل بر می خورند .  در واقع ، نام های تجاری می توانند چنان قوی و نافذ باشند که بقای واسطه ها بستگی به تلاش و توانایی آنها برای تولید یک محصول قدرتمند دارد.

 ۵. نام تجاری به معنای شناسایی مشتریان است:
مارک ساده ترین راه برای شناسایی محصول یا خدماتی است که مشتری دوست دارد.  برای او مارک ارزش ، کیفیت ، شخصیت ، اعتبار و چهره است.  یک کالای مارک دار از نظر وی یک محصول مشخص است. محصولات مارک دار طی سالیان گذشته کیفیت را بهبود بخشیده اند.

 

 برند سازی چیست ؟ مزایای مارک تجاری در هند

در یک کشور در حال توسعه مانند هند ، هزاران مارک تحت قوانین رایج ثبت شده اند.  مارک در هند ارزش بالایی دارد و محصولات با کیفیتهای بسیار متفاوت وارد بازار خرده فروشی می شوند.  تا زمانی که اعتماد به نفس در مشتری به وجود نیاید ، مارک تجاری به عنوان ابزاری برای شناسایی از اهمیت ویژه ای در بازار  برخوردار است .

 موارد زیر مزایای معمول مارک تجاری است:

 (۱) وضعیت جداگانه:
مارک های صابون مانند Sunlight ، Hamam ، Lux ، Pears ، Moti خصوصیات متمایز خاص خود را نشان می دهند. اما هر مارک وضعیت جداگانه ای دارد و برداشت های مختلفی را در مصرف کنندگان ایجاد می کند.  مصرف کننده با خواندن تبلیغات مارک ها بلافاصله همه چیز را در مورد کیفیت و قیمت درک می کند.  بنابراین ، مارک تجاری کار تولید کننده را تسهیل میبخشد تا محصول خود را از محصولات دیگران جدا کرده و سپس در بازار محبوب کند.  محصولات مارک دار از فردیت یا خاص بودن لذت می برند.

 (۲) به تبلیغ کمک می کند:
این تولیدکنندگان را قادر می سازد تا محصول یا نام سازمان را با سهولت زیادی تبلیغ کنند.  پس از تثبیت نام تجاری و شهرت یافتن در بازار ، فقط تبلیغات متوسط ​​برای حفظ حافظه محصول در ذهن مصرف کنندگان کفایت می کند.

 (۳) بازار ویژه:
یک تولید کننده می تواند از طریق تبلیغات فشرده ،تقاضای ویژه ای برای مارک خود ایجاد کند.  هنگامی که کالای مارک شده به اندازه کافی تبلیغ شد ، تولیدکنندگان می توانند با قدرت زیادی در بازار رقابت کنند زیرا مشتریان فقط یک مارک خاص را ترجیح می دهند.

 (۴) کالاهای پیش فروش شده:
تبلیغات ملی محصولات مارک دار بسیار آسان است.  یک کالای مارک دار به دلیل اینکه  توسط کمپین تبلیغاتی خود تولید کننده تبلیغ شده است  ، به شکل خودکار توسط خرده فروشان  ذخیره می شوند.

 (۵) تضمین کیفیت:
پس از تثبیت یک محصول مارک دار در بازار ، تولید کننده باید در حفظ کیفیت آن هوشیار باشد تا در آینده علاقه مردم به آن مارک کاهش پیدا نکند.

 (۶) کنترل قیمت ها:
تولید کننده می تواند به طور مستقیم قیمت محصول را کنترل کند ، همانطور که در مورد یک محصول با نام تجاری ، این اوست که باید قیمت خرده فروشی را تعیین کند و آنها را بر روی بسته ها چاپ کند.

 (۷) هویت آسان:
مصرف کنندگان می توانند به راحتی کالای مارک دار را شناسایی کرده و خود را از در معرض قرار گرفتن  محصولات بی ارزش محافظت کنند.  یک محصول مارک دار را می توان به راحتی از رقبای خود تشخیص داد.

(۸) تقلب غیرممکن است:
از آنجا که قیمت خرده فروشی کالای مارک شده توسط تولید کننده تعیین می شود ، نمی توان مشتری ها را از دست خرده فروشان فریب داد.  قیمت خرده فروشی باید روی هر بسته چاپ شود.

 (۹) اعتماد مصرف کنندگان:
مصرف کنندگان اعتقاد خود را به محصولات مارک دار نشان می دهند زیرا مطمئن هستند که تولید کننده به طور ضمنی مسئولیت کیفیت آن را از طریق نام تجاری یا مارک تجاری خود بر عهده گرفته است.

نام تجاری:
این نام تجارت است.  این به مشخصات سازنده اشاره دارد ، به عنوان مثال ، Tata’s ، Godrej.  هنگامی که یک نام تجاری به عنوان علامت تجاری ثبت می شود ، به یک مارک ثبت شده تبدیل می شود و سه هدف دارد. ۱-هویت تولید کننده ، ۲- هویت محصول وی ، و ۳-حمایت قانونی.  وقتی یک نام تجاری به عنوان یک مارک ثبت نشده عمل می کند ، نمی تواند از حمایت قانونی برخوردار باشد.

 حق ثبت اختراع / حق چاپ
یک اختراع ، یک ایده جدید ، یک فرایند جدید می تواند تحت عنوان قانون ثبت اختراع ثبت شود تا نویسنده حق ثبت اختراع و حق استفاده از آن را برای مدت معینی داشته باشد.  به همین ترتیب ، در مورد کتاب ها ، نویسنده می تواند حق ثبت اختراع را به عنوان حق چاپ برای زندگی خود و حتی۵۰ سال پس از مرگ را نیزداشته باشد.

 محدودیت های مرتبط با مارک تجاری به شرح زیر است:

 ۱. هزینه:
اگر کسی بخواهد حضور پررنگ و نام تجاری خود را ایجاد و حفظ کند ، می تواند هزینه های زیادی برای طراحی و بازاریابی داشته باشد.  یک برند قدرتمند به یاد ماندنی است ، اما مردم هنوز هم باید در معرض آن قرار بگیرند ، این اغلب به تبلیغات طولانی مدت نیاز دارد که بسیار هزینه بر است.  ایجاد تصویر یا آرم تجاری (پرداخت هزینه برای یک طراح ، چاپ سربرگ / کارت ویزیت جدید و غیره) هزینه هایی را نیز در بردارد.

 ۲. قیمت های بالاتر:
معمولاً مشتریان در مقایسه با محصولات بدون مارک مجبورند قیمت های بالایی را برای محصولات مارک دار پرداخت کنند.  قیمت بالاتر با هزینه های اضافی تولید و هزینه های بازاریابی که توسط تأمین کننده برای توسعه و حمایت از برند انجام شده است ، توضیح داده می شود.

 ۳. حاشیه سود پایین:
کالاهای مارک دار، سود کم به فروشندگان می دهند.  هنگامی که مشتریان به یک مارک تجاری بسیار وفادار باشند ، شرکت از برتری بر فروشندگان برخوردار می شود و آنها مجبور به معامله با حاشیه سود تصمیم گرفته شده توسط شرکت می شوند.

 ۴. انحصار نام تجاری:
نام تجاری ممکن است منجر به انحصار برند شود که وضعیت مطلوبی در بازار نیست.  یک مارک انحصاری می تواند در مورد تقاضای محصولات کنترل داشته باشد.  همچنین می تواند قیمت ناخواسته ای را برای محصول دریافت کند.

 ۵. غیر شخصی:
یکی از مشکلات اصلی بسیاری از مشاغل مارک دار این است که آنها چهره شخصی خود را از دست می دهند.  توانایی معامله شخصی با مشتریان یکی از بزرگترین مزایای کسب و کارهای کوچک است و نام تجاری نامناسب طراحی شده می تواند این احساس را در مشتریان ایجاد کند که تجارت ارتباط شخصی خود را از دست می دهد.

One thought on “نام تجاری یا برندینگ چیست؟ مقاله کامل

  1. بازتاب: نام تجاری یا برندینگ چیست؟ مقاله کامل قسمت اول – این خبر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *